هفته پیش گفتن همایشی در تهران قراره برگزار بشه و شما به عنوان فعال در این زمینه بایستی حضور داشته باشی

وقتی گفتن احتمالا جلسه خیلی مهمه و با هواپیما می برندتون و... جا خوردم، با هواپیما؟!!!

هر چی سعی کردم بفهمم مگه چه خبره و موضوع همایش چیه و برنامه ها چیه مسئول مربوطه کاملا اظهار بی اطلاعی کرد... بعد متوجه شدم بنده خدا هم مثل من کلا بی خبره

با دونفر دیگه از مسئولین دانشگاه صحبت کردم که از اونا هم چیزی دستگیرم نشد

خلاصه مطلب فقط فهمیدیم یک همایشی در تهران قراره برگزار بشه که هزینه های اون برعهده وزارتخانه بوده و احتمالا بشه مسئولین ارشد رو به چنگ آورد تا مسائلمون رو به گوششون برسونیم، با این امید ما رفتیم تهرون (من عضو کمیته ناظر بر فعالیت های دانشجویی دانشگاه بودم و با توجه به مسئولیتم و برنامه هام خیلی دوست داشتم از چنین موقعیتی استفاده کنم، البته اولش به خاطر کارهام امتناع کردم اما بعد از مشورت با سه تا مسئول دانشگاه مجاب شدم که برم و رفتم)

چهارشنبه ای روز تعطیل هم از دفتر ریاست جمهوری باهامون تماس گرفتن واسه تائید اومدن که همونجا هم هرچی پرسیدم چیز زیادی دستگیرم نشد و گفتن از آقای .... مسئول همراهی شما به مراسم بپرسید که بنده خدا هم بی خبر بود

خلاصه ما هم رفتیم فرودگاه که بریم تهران... با چه خیالات و امیدهایی

یک بامداد رسیدیم تهران ماشین دم فرودگاه منتظرمون بود و ما رو بردن هتل شهر تهران(هتل سه ستاره) رزرو اتاف شبی حدودا 72000 بود بلیط هواپیما مون هم نزدیک 96000 تومان دراومده بود.این تا اینجا

6.5 صبح رفتیم صبحانه! به به.... آب انار، شیرکاکائو، آب پرتقال،نون بربری و لواش،پنیر، کره،عسل،مربا در سه نوع....

بی خیال صبحونه شدم رفتم کنار یک طلبه ای سر یکی از میزا و بهش گفتم نظرت چیه... خیلی حرف زدیم که حاجی ما رو خریدن؟این پولا بیت الماله و .... اما آخرش حالمو گرفت و گفت ما رو که نمی تونن با این چیزا بخرن، شما مثل اینکه از بریز و بپاش ها آنچنانی خبر نداری...اگر احساس کردیم که مشایی آره ما به شما می پیوندیم.

گفتم خبرت میکنم

رفتم بیرون سوار ماشین شدم

یه طلبه دیگه خورد به تورم... حاج آقا جوادی

مسیرمون از تهرانپارس تا دانشگاه شهید بهشتی رو فقط حرف زدم

این حاجی بهتر از قبلی بود موافقتشو گرفتم که اگه شبهات به یقین رسید بچه ها رو باهم لینک کنیم و مراسم رو تحریم کنیم.

شد تا رسیدیم به همایش بنرها و اطلاعیه ها

پذیرایی

سالن همایش های بین المللی سه طبقه قرق کامل... صندلی ها پر

دانشجوی اول که صحبت کرد رفتم سراغش گفتم چرا تو صحبت کردی؟ منم میخوام حرف بزنم*

راهنماییم کرد برم پیش مسئول مربوطه  هرکاری کردم نتونستم صحبت کنم چند بار کاغذ فرستادم پیش مجری بابا من مسئول فلان واحد یک دقیقه،من مسئول فلان نشریه یک دقیقه، من...

نشد تا مشایی دامت افاضاته هم رفت بالا و مجری هم کلا اومد پائین  و دوباره وعده وعید...

بعد از صحبت با مسئول و مجری و قطعیت اینکه نمی ذارن حرف بزنیم... حدودا 20 دقیقه از حرف زدن مشایی و 5 دقیقه از برق رفتن و داد زدن آقا گذشته بود که رفتم بیرون و باصطلاح جلسه رو تحریم کردیم.

دم در خروج که رسیدیم آقا مشایی گفت من حالا بعد از سخنم هستم تا اگه حرف و موردی دارین بشنوم ولی رفیقم گفت بریم بابا اینم گافه.

.

.

از اینجا به بعد رو دیگه من تو جلسه نبودم و نمی دونم چی شد

نمی خوام هم از حرف دوستان بذارم.

فقط چند نکته:

1- تا حالا سابقه نداشته واسه یک همایش دانشجویان رو با هواپیما بیارن و تو هتل اسکانشون بدن.

من پر هزینه ترین اردویی که بردم بازدید از مجلس شورای اسلامی بود دو دوره دختران و پسران جمعا 75 نفر 4 روزه، هزینه اتوبوس دربست اسکانیا- مکان - غذا و سایر 1میلیون و 50 هزار تومان که چقدر پاسخگو بودیم و ریز هزینه بردیم و چه و چه.دست آخر هم پولی که دانشگاه به ما داد 400 هزار تومان یکبار-300 هزار تومان 8 ماه بعد.

2- آخرش تعامل میان نشریات دانشجویی با دانشجویان خارج از کشور چطور برگزار میشه؟

منکه لااقل یکسال میشه مسئولیت در حوزه نشریات دارم یک مطلب از نشریات دانشگاه یزد و سایر دانشگاهها در رابطه حداقل نزدیک با این موضوع ندیدم.

3- خطاب به آقای خواجه سروی که ارادت خاصی قبلا نسبت بهشون داشتم:

جنابعالی دقیقا سه شنبه 11 بهمن یزد بودی که در جمع دانشجویی از سیاست گذاری های فرهنگی ازتون پرسیده شده بود و مثل همیشه از چشم انداز و سند اسلامی کردن دانشگاهها افاضه کلام نمودید و از نام نشریه تمام رنگی و گلاسه غیر دانشجویی دانشگا تمدن ساز افاضه نه اضافه کلام نمودید.

روز برگزاری همایش در سالن قبل از آقا مشایی فرمودین:"توانمندي دانشگاه‌ها از نظر كمي و كيفي به حدي است كه مي‌شود علاوه بر حل مشكلات داخلي پاسخ‌گوي نيازهاي جهان اسلام و بشريت نيز باشند و اين ظرفيت عظيم مي‌تواند در جهان گسترش يابد و علاوه بر استفاده ازتوانمندي‌هاي ايرانيان خارج از كشور با هر گروه ديگري كه دل در گرو كشور گذاشته تعامل كرده و در راه بشريت گام برداشت. " اینجا

یک روز بعد از همایش مربوطه یعنی امروز فرمودین:"فاصله ما با الگويي كه امام خميني(ره) براي دانشگاه مطلوب مطرح كردند، زياد است اما نسبت به امكاناتي كه در اختيار داريم در حوزه‌هاي مختلف عملكرد خوبي داشتيم...وضعمان خوب است و آينده دانشگاه‌ها اميدوار كننده خواهد بود. "اینجا

آقای عزیز اگر با آرمانها امام فاصله زیاد است پس چرا در مراسم نامانوس با آرمانهای امام شرکت می کنی و در تائید، سخنرانی هم می کنی که پاسخگوی نیازهای جهان اسلام هستیم؟ یعنی آنقدر مشکلات فرهنگی دانشگاهها برطرف شده و به چشم انداز دانشگاه تمدن ساز جنابعالی رسیدیم که حالا می تونیم پاسخگوی جهان اسلام هم باشیم؟

دستخوش.

4- فقط پول بلیط هواپیماها رو اسفندیارخان می داد به من می رفتم یک همایش برگزار میکردم با حضور پیشکسوتان و تلاش گران حوزه تعزیه خوانی با نام: "اولین نشست تخصصی نقش فرهنگ عاشورایی در اعتلای فرهنگی ایران و جهان اسلام"


* این دانشجو به من گفت پنجشنبه از دفتر ریاست جمهوری (همون دفتر آقا اسفندیار که با همه مون برای قطعی کردن شرکت در همایش تماس گرفته بودن) باهاش تماس گرفتن و بهش گفتن مایل به سخنرانی در همایش هستی و اون هم پذیرفته بود... خیلی هم کلاس گذاشت آخه من سردبیر فلان نشریه ام. انگار بقیه مدعوین هیئت تحریریه بودند!!

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا